تاریخ مد در ایران
برخی تاریخچه مد در ایران را از دربار قاجارها میدانند.[۱]ناصرالدین شاه به دخترش تاجالسلطنه -زمانی که هنوز بچه بود- امر میکرد، لباسهای اروپایی ترجیحاً صورتی و سفید بپوشد. بعدها لباسهایی که وی در نامزدی و مهمانیهای عروسیاش پوشید، ساخته شده از ابریشم صورتی با ساتن سفید بود که با تور سر به سبک عروسهای اروپایی کامل میشد.[۲]
خاندان پهلوی و وارد کردن مد غربی
شمس دختر بزرگ و محبوب رضاشاه سال ۱۳۱۳ با مادر بانفوذ خود تاجالملوک و خواهر کوچکترش راهی سوئیس شد تا به دیدار برادر -که مدتی بود در آنجا به تحصیل اشتغال داشت- بشتابد. این دیدار مدت شش ماه به طول انجامید و دو خواهر -که تا آن زمان و تنها از زبان معلم خویش مادام ارفع با غرب آشنا شده بودند- از نزدیک با شیوه زندگی، آزادی معاشرت، پیروی از مد و لباس و حتی شیوه مهمانیهای آنان آشنا ساخت و خود از عوامل مهم تجدّدگرایی و غربگرایی خاندان پهلوی شد. این گرایش به غرب پس از سفر دوم آنان به اروپا در سال ۱۳۱۶ افزایش یافت. در این زمان ملکه مادر و دخترانش از سوی سلاطین اروپایی مورد استقبال قرار گرفتند و با خانوادههای بزرگ اروپایی رفت و آمد کردند. به هر صورت سفر دوم آنان به اروپا تغییرات شگرفی در روحیات آنان پدید آورد. از آن به بعد با تغییر آرایش گیسوان، آرایش چهره و استفاده از لوازم آرایش، چهرهای تازه یافته، با استفاده از لباسهای مد غربی، به پا کردن چکمه و پالتو و بارانیهای مختلف مظهر شیکپوشی و زیبایی در جامعه (حداقل در میان خانوادههای درباری و اشراف) شدند و بهاین ترتیب با گرایش پارهای از خانمهای مرفّه به تقلید از این سیستم، چندین مؤسسة آرایشگری، خیاطی، مراکز ورود ژورنالهای خارجی، مقدّمات رواج تفکر غربی و غربگرایی را فراهم ساختند.[۳]
زنان خاندان پهلوی، هزینه زیادی برای لباس صرف میکردند و پوشیدن لباسهای زیبا و گرانقیمت آخرین مدل -که طراحی و دوخت آن در اروپا انجام شده بود- برای آنان مایه تفاخر و غرور بود. اشرف در پاریس خیاط مخصوص داشت و با یکی از مؤسسات بزرگ خیاطی در فرانسه شریک بود. به گفته خودش، هرسال چند دست لباس تازه از طراحان اروپایی مانند لانون و دیور میخرید. سفارشهای ملکه دربار سلطنتی بهتنهایی هرماهه مبلغ هنگفتی را عاید خیاطان و مؤسسههای دوزندگی پاریس میکرد. زیباترین و گرانبهاترین لباسها باتوجه به تازهترین مدلهای روز اروپایی و آمریکایی از سوی ملکه دربار و سایر زنان درباری به اینگونه مؤسسهها سفارش داده میشد و هیچ محدودیتی از نظر هزینه و دستمزد نداشت.[۴]
مقام معظم رهبری میفرمایند: «یک روز عدهای غربزده چشمهای خود را بستند و گفتند، ما باید همهچیز را از غرب بگیریم. آنها چه چیزی را از غرب گرفتند؟ یکی از خصوصیات خوبی که اروپاییها دارند، خطرپذیری است؛ منشأ عمده موفقیتهای آنها این بوده است. آیا غربزدههای ما این را گرفتند و به ایران آوردند؟ آیا ایرانیها ریسکپذیر شدند؟ خصوصیت خوب دیگر آنها عبارت از پشتکار و از کار نگریختن است؛ آیا آن را به ایران آوردند؟ بزرگترین و ماهرترین مکتشفان و دانشمندان غربی کسانیاند که سالهای متمادی با زندگیهای سخت در اتاق خود نشستند و چیزی را کشف کردند. انسان وقتی زندگی آنها را میخواند، میبیند چگونه زندگی کردند. آیا این روحیه تلاشِ خستگیناپذیر فقط برای علم را به ایران آوردند؟ اینها بخشهای خوب فرهنگ غربی بود؛ اینها را که نیاوردند؛ پس چه چیزی را آوردند؟ اختلاط زن و مرد و آزادیِ عیاشی و پشت میزنشینی و ارزش کردن لذات و شهوات را آوردند! رضاخان قلدر وقتی خواست از غرب برای ما سوغات بیاورد، اولین چیزی که آورد، عبارت از لباس و رفع حجاب بود؛ آن هم با زور سرنیزه و همان قلدریِ قزاقی خودش. لباسها باید بلند نباشد، باید کوتاه باشد؛ کلاه باید این طوری باشد؛ بعد همان را هم عوض کردند: اصلاً باید کلاهشاپو باشد! اگر کسی جرأت میکرد غیر از کلاه پهلوی ـ کلاهی که آن موقع با این عنوان شناخته میشد ـ کلاه دیگری سرش بگذارد یا غیر از لباس کوتاه چیزی بپوشد، باید کتک میخورد و طرد میشد؛ این چیزها را از غرب گرفتند!»[۵]
[۱]. سامان عابری، قطار مد در ریل فرهنگ و زمان، روزنامه جام جم، ش ۳۵۰۷، ص ۱۰٫
[۲]. فاطمه حامدیخواه، مدهایی که از مد افتاد، همان، ش ۳۵۰۷، ص ۱۱٫
[۳]. نیلوفر کسری، زنان ذی نفوذ خاندان پهلوی، ص ۸۰٫
[۴]. شهلا بختیاری، مفاسد خاندان پهلوی، ص۱۳۴٫
[۵]. مقام معظم رهبری، جوان از منظر رهبری، ص ۲۳ و ۲۴٫