امروزه جوامع غربی، همانگونه که رشد صنعتی و تکنولوژی خود را به جهانیان دیکته کردهاند، میکوشند از همه ابزارهای لازم استفاده کنند تا فرهنگ خود را نیز فرهنگ برتر و غالب جهان نشان دهند.[۱] چنانکه روشن است، فرهنگ عفاف، سادگی و پوشیدگی، حسن تنوع طلبی و حجم مصرف لباسها، لوازم آرایش را کاهش میدهد و لذا این امر به سود صاحبان کارخانه های مربوطه نیست،[۲] چون نمیتوانند اجناس خود را به مردمی که فرهنگشان با خواست آنها وفق ندارد و مصرفی نیستند، بفروشند. برای اینکه هر روز بتوانند بیش از پیش اجناس خود را به آن کشورها صادر کنند، باید فرهنگ مردم آنها را مطابق خواست خود عوض کنند. اگر فرصتی مبتنی بر عقاید مذهبی، زهد و پارسایی باشد، بازاری برای آنها به وجود نمیآورد که بتوانند هر روز ابزار و اسباب آرایش جدید، وسایل تزئینی و امثال آن را به آنها عرضه کنند، آنها هم خریدار باشند، بلکه بر اساس اعتقادات مذهبی و اخلاق ساده زیستی از اسراف وتبذیر پرهیز میکنند و چندین سال از هر وسیلهای استفاده میکنند. اینگونه عقاید و احساسات به سود آنها نیست، زیرا آنها میخواهند هر چه بیشتر تولیدات خود را به فروش برسانند و بازار خوبی برای کالاهایشان پیدا کنند. برای این منظور هم باید فرهنگ آن مردم را به فرهنگ مصرفی تبدیل کنند.[۳]
به واقع دشمن کوشش میکند که اقتصاد مسلمانها را تحت کنترل خود درآورد تا از فعالیتهای اقتصادی، منابع زیرزمینی و معادن آنها به نفع خویش بهرهبرداری کند. برای این کار الگوی مصرف را متناسب با منافع خود تغییر میدهد و به وسیله تبلیغات و برنامهریزی، روح مصرفگرایی را در جامعه مسلمانان تقویت مینماید.[۴]
تحمیل فرهنگ غربی
واضح است که تلاش غرب در گسترش شبکههای ارتباطی و خبری، به منظور آن است که سلیقه ها، معیارها و الگوهای رفتاری و اخلاقی خود را در قالب فیلمها، شوهای تلویزیونی و دیگر برنامههای سرگرم کننده مبتذل، در سراسر کره زمین و به تمام بشریت تحمیل کند و این نیست مگر آنکه در آن، اهداف شیطانی سودجویانه نهفته است در حالی که ترویج فرهنگ سالم، دور از هر گونه دسیسه و با پشتوانهای که از حقیقت دارد، با اهداف الهی انجام میشود. بنابراین ترویج هر فرهنگی یک امر ناپسند تلقی نمیشود و علت اساسی مخالفت ما با فرهنگ مهاجم غرب، آثار ضد الهی و ضد معنوی آن است که به عنوان یک بار منفی، در آن به وجود آمده است.[۵]
مری ایوانز، استاد مطالعات زنان دانشکده داروینِ دانشگاه کنت میگوید:
«صنعت رسانهای، شکلی از رابطه عاشقانه را ارائه میدهد که مبتنی بر نوعی هویتیابی است که از طریق شراکت در مصرف، خلق میشود. در این جاست که دنیای «پشمکی»، آدمهای خودش را خلق میکند، آدمهایی که فقط موقعی به شکلی کامل در جامعه پذیرفته میشوند که بتوانند مصرفکنندگان کارآمدی باشند.»[۶]
مبارزه با مصرفگرایی
پاپ ژان پل دوم در دیدار با «پاول جایتز» سفیر جمهوری چک در مراکز کاتولیک گفت، بتپرستی اقتصاد سرمایه داری ناپذیرفتنی است و انسانها نباید در پی رسیدن به جاذبههای مادی باشند؛ زیرا ارزشهای معنوی فراتر از اینگونه مسائل است. رهبر مذهبی کاتولیکها در این دیدار همچنین افزود، مردم جهان باید ضمن مبارزه با مصرفگرایی، سعی کنند، بنده آن نشوند. وی ضمن اشاره به خطر گسترش جنبههای کاذب آزادی و رفاه اقتصادی در کشورهای مختلف اظهار داشت، حرکت از یک جامعه تحت ستم و ظلم به سوی آزادی بسیار سخت است و اغلب مردم اینگونه جوامع در مسیر خود، تحت تأثیر اشکال مختلف و کاذب آزادی و رفاه اقتصادی قرار میگیرند.[۷]
[۱]. محمدرضا بنیانی، حسابی مصرف کنیم، ص۴۵٫
[۲]. زهره سادات موسوی، بررسی عوامل تحول پوشش زنان در قرون اخیر، ویژهنامه سومین جشنواره بینالمللی زنان سرزمین من، ص۱۳٫
[۳]. محمدتقی مصباح یزدی، تهاجم فرهنگی، ص ۷۵ و ۷۶٫
[۴]. همان، ص ۴۲٫
[۵]. همان، ص ۲۴٫
[۶]. مری ایوانز، عشق، بحثی غیرعاشقانه، ترجمه پروین قائمی، ص ۷۸٫
[۷]. اداره همایشها و نشستهای علمی معاونت پژوهشی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، اسلام و غرب، ص ۹۴ و ۹۵٫